ثبات بازار را باید یک آرزوی محال دانست؛ آرزویی که نه تنها بر جوانان عیب است که حتی خردسالان هم نباید در سر داشته باشند. سری که به چنین پنداری سودایی شود، فرصت آسودن را از خود خواهد گرفت. آنچه هست، ناپایداری قیمت هاست؛ حتی برای یک روز. اینکه میبینیم افراد بعد از بالازدن کرکره مغازه، اول گوشی به دست میشوند، برای احوال پرسی با همکاران نیست، برای به روز کردن قیمت هاست.
از این منظر میشود گفت بازار کلا طلایی شده است! مثل بازار ارز و سکه و طلا، قیمتها روزانه پایین و بالا میشود. پایین که نه البته، فقط بالا میشود؛ چون چسبندگی قیمتها در بازار به سقف است. سقف دوستها هم نمیپسندند یک پله -حتی- پایین بیایند. به همین خاطر است که میبینیم بازار داخل از قیمت بین المللی فقط در افزایش تبعیت میکند.
اونس جهانی، افزایش قیمت دارد، بازار به سرعت استقبال و اعمال میکند؛ اما وقتی با کاهش قیمت مواجه میشود، بازار ما رویش را این ور میکند که انگار متوجه نشده است! اگر ریزش قیمتهای جهانی هیاهو هم به پا کند، باز اینجا ناشنیده میماند. قیمتهای سقف دوست و کاسبان حداکثردوست، نردبانشان فقط طرف بالارفتن دارد. از بامی به بام دیگر میروند، ولی پایین نمیآیند. ما هم باید برای توقف بیشترشان برای پشت بام و پای پله نردبان برای بام دیگر، دعا کنیم.
این جوری است که باوجود افزایش سالانه حقوق ها، هر سال از توان خرید اقشار ثابت بگیر کم و کمتر میشود. من این را از زبان یک اهل فن و مدیر اقتصادی شنیدم که میگفت از سال ۱۳۸۴ تا کنون میزان افزایش حقوق به نسبت تورم، حداقل هر سال ۱۱ درصد کمتر بوده است. یک ضرب ساده میگوید که ما جماعتی که حقوق ثابت میگیریم، در خوش بینانهترین نگاه، ۲۲۰ درصد توان خریدمان را به نسبت سال ۱۳۸۴ از دست دادهایم.
اگر سرانگشتی هم حساب کنیم و نسبت حقوقی را که امسال میگیریم، با آن سال بسنجیم و همین سنجه را میان قیمت کالاها هم در نظر بگیریم، به همین نتیجه خواهیم رسید. ما سالانه در میزان حقوق کارگر و کارمند، صددرصد ثبات داریم؛ اما در بازار، گرفتار بی ثباتی صد در صدی هستیم. آن ثبات و این بی ثباتی هم یک قیچی همواره در حرکت است که سفره مردم را کوچک و کوچکتر میکند. تازه افزایش سالانه هم ناظر به تورم سال پیش است.
سال بعد که حقوق بگیر باید با دریافتی خود، زندگی را تمشیت کند، حساب و کتاب خود را دارد و البته بی حسابیهای خارج از کتاب خود را نیز هم. یک دفعه یک پاندمی ایجاد میشود و همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد بی آنکه در زمان تصویب دستمزدها از ذهن کسی گذشته باشد. باری ما خیلی وقت است که میدانیم هر آرزویی برای ثبات قیمتها محال میشود. فقط برای گذران حال خود میکوشیم و باز میدانیم در همین ماههای مانده تا پایان سال باز باید سبد خرید خود را سبکتر کنیم. کاش اندکی قرار میگرفت قیمتها و ثبات مییافت بازار اما....